حتی یه دوست دختر هم ندارم

کسی نمیاد منو از تنهایی در بیاره؟

حتی یه دوست دختر هم ندارم

کسی نمیاد منو از تنهایی در بیاره؟

مریمم

   دست افتاب 

خورشید 

انگار که صبح امده باشد 

طلوع می کند 

و من هنوز در باورم 

شب را زل زده بر پنجره ی اتاق می بینم 

تو نیستی 

و دفتر باز مانده ی خاطراتم 

هی ورق می خورد 

ورق می خورد  

و بیهوده سیاه می شود 

تو را 

کجای این واژه ها پنهان کنم 

که افتاب 

دست به موهایت نکشد...

سلام

سلام من مریمم این اولین پست منه  .............

البته چون دعوتنامم بهم نرسیده ......

به اسم علیرضا جون اپ شدم............ 

من سال سوم دبیرستانم و رشتمم تصویر سازیه....... 

امیدوارم از پست هایی که در اینده واستون میزارم خوشتون بیاد......... 

ممنون اگه منو با نظراتتون راهنمایی کنید......

من اومدم . سوووووووووووووووووووووووووت

سلام با بهتریییییییییییییییین روزا  

سلام با س یه سلامتییییییییییییییییییییی 

 گلای من بدون گلدون موندین. من اومدم . 

من الیکام الیکای دوست داشتی . دوست علیرضا جون (البته علیرضا از این دوستا زیا داره . ولی همیشه میگه منو خیلی دوست داره . خوب بماند . . .) 

 بعد از ۳ روز تاخیر بالاخره من اومدم پیشتون . خیلی دلم تنگ شده بود واسه پست دادن . 

آخه چند روزیه سرم شلوغه , کارام زیادن واسه همین نرسیدم بیام . 

آخه علیرضا خودش یه پا وبلاگ نویس متخصصه .  بسه دیگه زیاد ازش تعریف نکنیم فک میکنه انریکه یا برادران گوگله . 

خوب من بازم بهتون سر میزنم . 

میخوام ببینم دوستای گل و شیطونم واسم چند تا نظر میزارن . اولین پستمه یادتون نره . بازم میام  

دووووووووووووووووووووووستون دارم گل های یاس 

جولی اومده....

 جولی اومده              چی چی آورده؟؟ 

 اولین پست رو           با صدای چی؟؟؟؟ 

 با صدای بُز               

  

سلام به همتون 

 

من جولیتم عضو جدید این وبلاگ، دانشجوی ادبیات انگلیسی، دوست پسر ندارم و 

 

چی بگم دیگه؟؟؟؟  

 

میخوام توی اولین پست عکس خنده دار بذارم تا حال و هوای خودمو خودت عوض  

 شه 

 

 

اینم یه نوعشه دیگه  

 

برنامه ی فردامون (من و الیکا جونم و نیلی جون)

سلم بر همگی خوبین عزیزای من ؟  

من و بچه ها کلن خوبیم و بهتر از این نمیشیم . امیدوارم شما هم مث ما توپ توپ توپ باشین . و ایام به کامتون باشه. . . 

شاید من با الیکا و دوستش نیلی فردا بریم پیست توچال واسه اسکیت . آخه خیلی حال میده اسکیت توی زمستون . 

الیکا زیاد اسکیت نمیره و هر چی هم تا حالا بلد شده من بهش یاد دادم . اما نیلی خانوم ناقلا  خودش یه پا اسکیت باز حرفه یه . بزنیم به تخته ! تو چند جلسه ایی که با هم رفتیم امسال خوب با من میومد و سره نمیخورد . البته خودش میگه یه دوره ی کامل اسکیت کار کرده . اما الیکا زیاد بلد نیست و خیلی از موقع ها من کمکش میکنم که  ,  سر نخوره بخوره زمین . کلن خودش هم میخواد یاد نگیره تا من دستاشو بگیرم بیارمش پایین . اون منو خیلی دوس داره منم همین طور . ولی همش بهش میگم که وابسته ی من نشه . خوب بگذریم بعد اسکیت واسه رفع خستگی هم چند تا قهوه ی داغ مینوشیم و بعدش هم حوالیه ساعت های 10 میاییم تهران .  

راستی من خیلی دلم واسه ی ساناز و متین تنگ شده آخه اونا رفتن ماه عسل تا چند روزه دیگه میاند . الهی با همدیگه 100 ساله بشن .

 

خوب عزیزانم من دیگه باید برم آخه الیکا اس داده که برم خونشون .  

خیلی دلم واستون تنگ شده بود اومدم یکی پست گذاشتم  

منتظر تونم باز هم به ما سر بزنیید , خیلی دوستون داریم . من بیشتر از همه . . .