چند ماه پیش بود که این وبلاگ و بر پا کردم خیلی با صفا بود آخه اون روزا الیکا بود . نیلی ، ساناز و متین و خیلی از بچه های دیگه بودند .
الیکا که با من به هم زد خیلی داغون شدم و تنها . دوست داشتم بمیرم و دیگه اینجا نمونم ولی...
خدا کمکم کرد که زنده بمونم . اخه من عاشقش بودم .
سلام نوشته هات رو خوندم
اگه مایل بودی یه سر بهم بزن
۷ سال تنهایی...
درود بر شما دوست عزیز
من تازه سایتتون رو مشاهده کردم،عالیه
خوش به حالت بازم کسی رو داشتی که باهاش به هم بزنی و ازاین حرفا من تا حالا دوستی نداشتم
باور کن چهره ی من هم بد نیست راستش خیلی تلاش کردم یه دوست دختر داشته باشم اما نمیدونم چرا نشد
راستش فشار جنسی مرا بسیار ازار میدهد 21سالمه موقعیت ازدواج را هم ندارم دو سه ساله هم غذای سرد زیاد میخورم
هم فیلم نگاه نمیکنم اما باز هم شبا خوابم نمیبره
میدونی تشنه ی نوازش یه همدمم ..
به هرحال از اشناییتون خوش حالم و شما را دوست خود میدانم